وحشی بافقی (غزلیات)/مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست) از وحشی بافقی |
' |
مریض عشق اگر سد بود علاج یکیست | مرض یکی و طبیعت یکی، مزاج یکیست | |
تمام در طلب وصل و وصل میطلبیم | اگر یکیم و اگر سد که احتیاج یکیست | |
اگر چه مانده اسیر است همچنان خوش باش | که منتهای ره کاروان حاج یکیست | |
فریب تاج مرصع مده به سربازان | که ترک سر بر این جمع و ننگ تاج یکیست | |
همین منادی عشقست در درون خراب | که آنکه میدهد این ملک را رواج یکیست | |
چه جای زحمت و راحت که پیش پای طلب | حریر نسترن و نشتر زجاج یکیست | |
بجز فساد مجو وحشی از طبیعت دهر | که وضع عنصر و تألیف امتزاج یکیست |