وحشی بافقی (غزلیات)/ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم) از وحشی بافقی |
' |
ما اجنبی ز قاعدهی کار عالمیم | بیهوده گرد کوچه و بازار عالمیم | |
دیوانه طینتیم زر و سنگ ما یکیست | اینیم اگر عزیز و گر خوار عالمیم | |
با مرکز و محیط نداریم هیچ کار | هست اینقدر که در خم پرگار عالمیم | |
ما مردمان خانه بدوشیم و خش نشین | نی زان گروه خانه نگهدار عالمیم | |
حک کردنی چو نقطهی سهویم بر ورق | ما خال عیب صفحه رخسار عالمیم | |
با سینه برهنه به شیران نهیم رو | انصاف نیست ورنه جگردار عالمیم | |
وحشی رسوم راحت و آزار با هم است | زین عادت بد است که آزار عالمیم |