وحشی بافقی (غزلیات)/طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست) از وحشی بافقی |
' |
طایر بستان پرستم لیکنم پر باز نیست | گلشنم نزدیک اما رخصت پرواز نیست | |
در قفس گر ماند بلبل باغ عیشت تاز ه باد | رونق گلزار از مرغ نوا پرداز نیست | |
دهشتم در سنگلاخ هجر فرماید درنگ | ورنه شوقم جز به راه وصل توسن تاز نیست | |
صعوهی کم زهرهام من وین دلیری از کجا | رخصت پروازم اندر صیدگاه باز نیست | |
میر مجلس راچه بگشاید ز من جز دردسر | زانکه چنگ من به قانون حریفان ساز نیست | |
آنکه من من شیشه دارد بار ، سود آنگه کند | کو بساط خود نهد جایی که سنگ انداز نیست | |
در بیان حال خود وحشی سخن سربسته گفت | نکته دان داند که هر کس محرم این راز نیست |