وحشی بافقی (غزلیات)/سحر کجاست که فراش جلوگاه توام
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (سحر کجاست که فراش جلوگاه توام) از وحشی بافقی |
' |
سحر کجاست که فراش جلوگاه توام | نشسته بر سر ره دیدهبان راه توام | |
هنوز خفته چو بخت منند خلق که من | برون دویده ز شوق رخ چو ماه توام | |
من آن گدای حریصم که صبح نیست هنوز | که ایستاده به دریوزه نگاه توام | |
مرا تو اول شب راندهای به خواری ومن | سحر خود آمدهام باز و عذر خواه توام | |
تو بیگناه کشی کن که ایستاده به عذر | به روز عرض جزا حایل گناه توام | |
اگر بکشستن وحشی گواه میطلبی | مرا طلب به گواهی که من گواه توام |