وحشی بافقی (غزلیات)/دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم)
از وحشی بافقی
'


دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم هنوز وقت نیامد که بگذری ز گناهم
کرشمه‌ای که نکاهد ز حسن اگر بنوازی به لطف گاه به گاه و نگاه ماه به ماهم
میان ما و تو سد گونه خشم شد همه بیجا چنین مکن که مرا عیب می‌کنند و ترا هم
کدام ملک به توفان دهم کدام بسوزم که فرق تا به قدم سیل اشک و شعله‌ی آهم
فتاده‌ام به رهت چشم و گوش گشته سراپا بیا که گوش به آواز پا و چشم به راهم
مکن که عیب کنندت ز چون منی چو گریزی که نیکنامی جاوید از برای تو خواهم
چو وحشی از چمن وصل رستم اول وآخر سموم بادیه‌ی هجر ، زرد کرد گیاهم