وحشی بافقی (غزلیات)/دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم)
از وحشی بافقی
'


دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم در هم شکست بند و در بند خانه هم
برخاست باد شرطه و زورق درست ماند از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم
آن مرغ جغد شیوه که سوی تو می‌پرید بال و پرش بسوختم و آشیانه هم
گر دیگر از پی تو دوم داد من بده مهمیز کن سمند و بزن تازیانه هم
وحشی چرا به ننگ نمیری که پیش او از غیر کمتری ، ز سگ آستانه هم