وحشی بافقی (غزلیات)/دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد) از وحشی بافقی |
' |
دلم امروز از آن لب هر زمان شکری دگر دارد | زبان کز شکوهام پر زهر بود اکنون شکر دارد | |
دگر راه کدامین کاروان صبر خواهد زد | که چشمش سد نگهبان در کمینگاه نظر دارد | |
به یک صحبت که با او داشت دل کز من بحل بادا | دگر نامد ز من یادش بلی صحبت اثر دارد | |
دعاهای سحر گویند میدارد اثر آری | اثر میدارد اما کی شب عاشق سحر دارد | |
ز هر کس بیشتر مهر تو دارم وین دلیلم بس | که هر کس را فزونتر مهر ، حسرت بیشتر دارد | |
عجب نبود ز وحشی گریههای تلخ ناکامی | که زهرآلوده پیکانهای حسرت بر جگر دارد |