وحشی بافقی (غزلیات)/بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست)
از وحشی بافقی
'


بگذران دانسته از ما گر ادایی سرزدست بوده نادانسته گر از ما خطایی سرزدست
آخر ای صاحب متاع حسن این دشنام چیست در سر دریوزه ، گر از ما دعایی سرزدست
اله اله محرم راز تو سازم حرف صوت این زبان و تیغ اگر حرفی ز جایی سرزدست
التفات ابر رحمت نیست ورنه بر درت تخم مهری کشتم و ، شاخ وفایی سرزدست
ابر رحمت گر نبارد گو سمومش خود مسوز بعد سد خون جگر کاینجا گیایی سرزدست
هست وحشی بلبل این باغ و مست از بوی گل از سر مستیست ، گر از وی نوایی سرزدست