وحشی بافقی (غزلیات)/به دل دیرین بنایی بود کندم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (به دل دیرین بنایی بود کندم) از وحشی بافقی |
' |
به دل دیرین بنایی بود کندم | به جای او ز نو طرحی فکندم | |
خریدارانه چشمی دید سویم | نگفت اما هنوز از چون و چندم | |
قبولی زان نگه مییابم ای بخت | بسوزان بهر چشم بد سپندم | |
نگهبانت به سوی فتنه و ناز | فریبم میدهند و میبرندم | |
ره پر تیغ و تیر غمزه پیش است | خداوندا نگه دار از گزندم | |
برو وحشی تو صید زلف او باش | که من جای دگر سر در کمندم |