وحشی بافقی (غزلیات)/اینست کزو رخنه به کاشانه‌ی من شد

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (اینست کزو رخنه به کاشانه‌ی من شد)
از وحشی بافقی
'


اینست کزو رخنه به کاشانه‌ی من شد تاراجگر خانه‌ی ویرانه من شد
اینست که می‌ریخت به پیمانه‌ی اغیار خون ریخت چو دور من و پیمانه‌ی من رشد
اینست که چشم تر من ابر بلا ساخت سیل آمد و بنیاد کن خانه‌ی من شد
اینست که چون دید پریشانی من ، گفت : وحشی مگر اینست که دیوانه‌ی من شد