وحشی بافقی (غزلیات)/از تندی خوی تو گهی یاد نکردم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (از تندی خوی تو گهی یاد نکردم)
از وحشی بافقی
'


از تندی خوی تو گهی یاد نکردم کز درد ننالیدم و فریاد نکردم
پیش که رسیدم، که ز اندوه جدائی نگریستم و حرف تو بنیاد نکردم
با اینهمه بیداد که دیدم ز تو هرگز دادی نزدم ناله ز بیداد نکردم
گفتی چه کس است این ، چه کسم، آن که ز جورت جان دادم و آه از دل ناشاد نکردم
وحشی منم آن صید که از پا ننشستم تا جان هدف ناوک صیاد نکردم