وحشی بافقی (غزلیات)/آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | وحشی بافقی (غزلیات) (آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود) از وحشی بافقی |
' |
آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود | هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود | |
من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر | آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود | |
چند گویی قصهی ایوب و صبر او بس است | بیش از این ما صبر نتوانیم آن ایوب بود | |
بود از مجنون به لیلی لاف یکرنگی دروغ | در میان گر احتیاج قاصد و مکتوب بود | |
من نمیدانم که این عشق و محبت از کجاست | اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود | |
این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر | پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود | |
وحشی این مژگان خون پالا که گرد غم گرفت | یاد آن روزی که در راه کسی جاروب بود |