هاتف اصفهانی (غزلیات)/به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | هاتف اصفهانی (غزلیات) (به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم) از هاتف اصفهانی |
' |
به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم | به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم | |
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران | که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم | |
منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر | به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم | |
چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان | برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم | |
به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان | که :نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم | |
ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من | چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم | |
شدهام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا | نرسد بلا به تو دلربا گر ازین بلا برهانیم |