نیروی دریایی شاهنشاهی ایران
در تاریخ نیروی دریایی ایران، ایرانیان سالهای پر از سرفرازی دارند. سالهایی که نیروی دریایی ایران در زمان هخامنشی میلیونها سرباز را از یک سو به سوی دیگر میبرد و قارهها را در مینوردید. سالهایی که برای نخستین بار در عملیات دریایی، فرماندهان هخامنشی با نوآوری در عملیات « آمفی یی » یا « پیاده کردن نیرو در ساحل » را بنیادنهادند. روزگاری که کارخانههای کشتیسازی ایران در « بندر عسلو » کشتیهایی میساخت که نیروهای ایران را از جبلالطارق میگذراند و سرانجام به روزی که نیروی دریایی ایراین به کمک تازیان یمن شتافت و آنها را از بندگی افریقاییان رهایی بخشید. و سرانجام به سالهایی که سردار بزرگ ایران زمین رضا شاه بزرگ پایههای نیروی دریایی ایران را با جهانبینی ویژه خود در شاخاب پارس (خلیج پارس) گذاشت.
تاریخ نگاران در کتابهای بیشمار خود یادآور میشوند که نخستین ملتی که نیروی دریایی مجهز با یک سازمان درست بوجود آورد ایرانیان در دوره هخامنشیان بودند. نیروی کلان نیروی دریایی ایران در زمان هخامنشی رشک یونانیان را نیز برانگیخت. تاریخنگاران درباره نیروی دریایی هخامنشی مینویسند: نیروی دریایی خشایارشا از ۴۰۰۰ یکان سازمان یافته بود که از آن میان ۱۲۰۷ کشتی سه اشکوبه بودند که در هر اشکوب یک ردیف از پاروزنها قرار داشند. این کشتیها را « رزم ناو » مینامیدند و با سینههای نوک تیز خود کشتیهای دیگر را درهم میشکستند.
نیروی شگرف نیروی دریایی ایران از آنجا آشکار میشود که به دستور خشایارشا گروهی از ناوهای ایران به فرماندهی « آریو برزن » برای رساندن کالاهای بازرگانی و نیروهای ایران به کنارههای یونان و مدیترانه آفریقا را دور زدند و این کار شگفتانگیز را سه بار انجام دادند. ایرانیان دوره هخامنشی نخستین کسانی بودند که از راههای فرعی و به کمک شاخههای رود نیل دریای قرمز را به دریای مدیترانه پیوند دادند.
مردان قورباغهای ایران
ایرانیان دوره هخامنشی نخستین کسانی بودند که در جنگهای دریایی با یونان و به ویژه در نبرد « سالامین » آب بازان (غواصان) را بکار بردند. در تاریخ آب بازان نیز از ایرانیان، نخستین قومی که آب باز داشتهاند یاد شده است.
شکوه دوباره
شکوه نیروی دریایی ایران در دوران شاه عباس صفوی بازسازی شد. پادشاه نیرومند صفوی که از دست اندازیهای پرتقالیها در کنارههای شاخاب پارس و اشغال جزیرههای ایرانی آزرده شده بود، برآن شد پاسخ پرتقالیها بدهد و نیروی دریایی مجهزی فراهم آورد و شاخاب پارس را درنوردید و پرتقالیها را شکست داد.
شوربختانه پس از شاه عباس نیروی دریایی ایران در هم ریخت تا اینکه نادر شاه افشار در اندیشه بنیاد نیروی دریایی نوینی شد و در دریای مازندران و شاخاب پارس نیروی دریایی را پایه گذاشت. نادرشاه بوشهر را مرکز نیروی دریایی قرارداد و با آوردن چوب و الوار از شمال ایران کشتیسازی را آغاز کرد ولی شوربختانه با کشتن شدن نادرشاه برنامه زنده کردن نیروی دریایی بازایستاد. در زمان نادرشاه کشتیهایی ساخته بودند که بلندای آبخور آنها تا ۴ متر میرسید و دیگر سه فروند از ناوگان نادری که هر یک بیش از ۵۰۰ تن گنجایش داشت تا سال ۱۷۴۸ میلادی در نزدیکی بوشهر برجای بود.
سد و پنجاه سال پیش
در آن زمان شاخاب پارس مرکز کشتار و تجاوز و چپاول و آدمدزدی بود. به سبب دست اندازی سیاستهای خارجی بازار برده فروشی، آدم کشی و قتل و چپاول از سوی « خوارجیها » و « جواسمیها » در جزیرهها و آبهای شاخاب پارس و دریای عمان گسترده بود و رواگ (رواج ) داشت. در آن زمان بود که انگلستان به نان جلوگیری از بردهفروشی و دزدان دریایی به کنارههای ایران و شاخاب پارس رخنه کرد و به برخی از شیخها مانند شیخ بحرین و شیخ کویت قراردادهایی بدون آگاهی کشور ایران و بر خلاف سود ایران بست. کار این دزدان دریایی به جایی کشید که دولت انگلیس به نام پشتیبانی از تازیان کنارههای جنوبی شاخاب پارس، جزیره هنگام و باسعیدو را بدون توجه به حقوق ایرانیان اشغال کرد و آغاز به ساختن شمار زیادی ساختمانها و انبارها و پایگاههای دریایی پرداخت.
در چنین روزگار نابسامان و آشفتهای، قاچاق مروارید و طلا و خواروبار و بردهفروشی افزون شد تا جایی که در روز روشن آدمخواران افریقایی تازی به بلوچستان و مکران آمده و جوانان و دختران زیباروی را میدزدیدند و آشکارا به فروش میرساندند.
در روز فرخندهای که اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی به گردنکشی شیخ خزعل پایان دادند از همراهان پرسیدند ما در دریای جنوب چند کشتی داریم؟ رییس ارکان حرب (وزیر جنگ) به آگاهی رساند ما بحریه نداریم.