نامهٔ نامی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو


بندهٔ خویش ز بس خواجه گرامی دارد هستم آزاد و دلم میل غلامی دارد




سوختم زآتش غم وین دل بی درد هنوز با همه سوخته گی ها سر خامی دارد




ماه رخسار تو بدریست که بی نقصانست مه شود بدر ولی رو به تمامی دارد




تا قبولش بکند ساقی بزم تو مگر ماه بر طرف فلک صورت جامی دارد




به غلط نام من آرد به زبان بهر رقیب آنکه از یار به کف نامهٔ نامی دارد




گشت مقبول شه از گفتهٔ بیدل نشگفت طبع سعدی بودش نظم نظامی دارد



ویکی‌پدیا

در ویکی‌پدیا موجود است:

نامهٔ نامی