مستی شباب فخر شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو


قرار صبر کجا و دل خراب کجا تحمل غم هجرت کجاست و تاب کجا




چه نسبت است به ابر بهار چشم مرا سرشک من کجا و گریهٔ سحاب کجا




روان ز صحبت ارباب رزق گشته ملول کجاست مطرب گو و ساقی و شراب کجا




به جان رسید دل از طول این شب دیجور جمال صبحدم و آفتاب کجا




گرفتم اینکه به رنگ و به بوست چون مویت کمال دلبری از طبع مشک ناب کجا




که گفت فرق نباشد میانهٔ مستی را خمار باده کجا و مستی شباب کجا




ندانم از چه سبب دل به زلف او آویخت مقام صعوه کجا و چنگل عقاب کجا




جواب هاست مرا از برای هر گله ات ولی به محضرت قدرت جواب کجا




چو بازگشت تو هر جا روی به حضرت اوست کجا کنون روی ای فخر ازین جناب کجا


M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۱۱:۴۲ (UTC)