محتشم کاشانی (قطعات)/ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (قطعات) (ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا) از محتشم کاشانی |
' |
ای چراغ منتظر سوزان که میباید مرا | بهر برخورداری از هر وعدهات عمری دگر | |
وی خدیو صبر فرمایان که میباید تو را | بینوایی بر در از ایوب صبر اندوزتر | |
با وجود آن که دست درفشانت مسرفی است | کز عطای اوست کان در خوف و دریا در خطر | |
در بنای مستقیم الجود میریزد مدام | از نی کلکت شکر همچون نبات از نیشکر | |
محتشم که امسال افلاسش فزونست از قیاس | از شما انعام خواهد بیشتر از پیشتر | |
پیشت آمد به هر حال کردن اندک زری | با تمنای مطول با متاع مختصر | |
از برای او به جای زر فرستادی نبات | تا زبانش دیرتر در جنبش آمد بهر زر | |
سرکهی مفت از عسل با آن که شیرینتر بود | این نبات مفت بود از زهر قاتل تلختر |