محتشم کاشانی (قطعات)/آن خداوند محتشم چاکر
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (قطعات) (آن خداوند محتشم چاکر) از محتشم کاشانی |
' |
آن خداوند محتشم چاکر | که فزونست حشمتش ز جهان | |
دی برسم عیادتم از خاک | برگرفت آن نهایت احسان | |
چون تو را دیدن عرق ز عرق | سوز بیمار راست شعله نشان | |
لطف دیگر علاوه این ساخت | از کف زر نثار سیم افشان | |
که به حکمت در انجمن سازد | غرق دریای انفعالم از آن | |
من که چون خسته عرق کرده | یافت در دم به یک نفس درمان | |
عذر آن شهریار اگر خواهم | که بخواهم به کلک یا به زبان | |
بایدم ساخت دایم الحرکت | هر دو را تا به انقراض زمان |