محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/روی ناشسته چو ماهش نگرید
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه) (روی ناشسته چو ماهش نگرید) از محتشم کاشانی |
' |
روی ناشسته چو ماهش نگرید | چشم بیسرمهی سیاهش نگرید | |
بر سر سرو ملایم حرکات | جنبش پر کلاهش نگرید | |
نگهش با من و رویش با غیر | غلط انداز نگاهش نگرید | |
مهر من گشته یکی صد ز خطش | اثر مهر و گیاهش نگرید | |
شاه حسنش سپه آورده ز خط | عالم آشوب سپاهش نگرید | |
عذرخواهی کندم بعد از قتل | عذر بدتر ز گناهش نگرید | |
میرود غمزه زنان از کشته | پشتهها بر سر راهش نگرید | |
دود از چرخ برآورده دلم | اثر شعلهی آهش نگرید | |
محتشم کوه ستم راست ستون | تن کاهیده چو کاهش نگرید | |
در حلقه بتان است سر حلقه آن پری رو | در گوش حلقه زر بر دوش حلقه مو | |
زلفش گزنده عقرب کاکل کشنده افعی | قامت چمنده شمشاد نرگس جهنده آهو | |
لعل تو نقل و باده حرف تو تلخ و شیرین | روی تو آب و آتش چشم تو ترک و هندو | |
صد رنگ بوالعجب هست در حسن لیک از آنها | بالاتر از سیاهیست بالای چشمت ابرو | |
حسن ترا ترازوست آنچشم و ابرو اما | خم گشته از گرانی شاهین آن ترازو | |
غیر فرشته خوئی کز دوستی مرا کشت | من دلبری ندیدم مردم کش و ملک خو | |
ما و سگش بنامیم ازآشنایی هم | درویش محترم من سلطان محتشم او |