محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه)/باز جائی رفتهام کز روی یارم شرمسار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات از رسالهی جلالیه) (باز جایی رفتهام کز روی یارم شرمسار) از محتشم کاشانی |
' |
باز جایی رفتهام کز روی یارم شرمسار روی برگشتن ندارم شرمسارم شرمسار در تب عشقم هوس فرمود نا پرهیزیی کاین زمان تا حشر از آن پرهیزگارم شرمسار با رخ و زلفش دلم شرط قراری کرده بود هم از آن شرحم خجل هم زان قرارم شرمسار قول و فعل و عهد و شرطم بود پیشش معتبر پیش او اکنون به چندین اعتبارم شرمسار کار من یکباره مشکل شد در این عشق و هوس ای اجل بازا که من زین کار و بارم شرمسار همچو نعلم پیش او چشم از زمین برداشتن نیست ممکن بس کزان زیبا سوارم شرمسار محتشم بر شاخ دیگر بلبل دل را نشاند من چه نرگس از رخ آن گلعذارم شرمسار