محتشم کاشانی (غزلیات)/هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست) از محتشم کاشانی |
' |
هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست | در پای دوست هر که نشد کشتهی مرد نیست | |
ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور | ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست | |
میریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم | شبها که همدمم به جز آه سرد نیست | |
بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست | ما را ز انفعال به جز روی زرد نیست | |
جمعند وحشیان همه بر من همین دل است | آن وحشی که با من صحرانورد نیست | |
تهمت کش وصالم و در گرد کوی تو | جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نیست | |
هرچند دل رفیق غم و درد و محنت است | جمعست خاطرم که به کوی تو فرد نیست | |
شبها به دوستان چو خوری باده یاد کن | از محتشم که یک نفسش خواب و خورد نیست |