محتشم کاشانی (غزلیات)/ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز) از محتشم کاشانی |
' |
ای در زمان خط تو بازار فتنه تیز | انجام دور حسن تو آغاز رستخیز | |
جولانی تو راست که جولان ز لعب تو | صد رستخیز خاسته از هر نشست و خیز | |
هر روز میکند ز ره دعوی آفتاب | کشتی حسن با تو قدر لیک در گریز | |
داده خواص نافه به ناف زمین هوا | هرگه به جنبش آمده آن زلف مشگبیز | |
دانی که چیست دوستی و کوشش وصال | با جان خود خصومت و با بخت خود ستیز | |
تلخی صبر گفت ولی کرد آشکار | عذری ز پی بجنبش لبهای شهد ریز | |
هرچند آتشش بود افسرده محتشم | او تیز میکند به نگههای تیز تیز |