مثنوی معنوی/پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوه‌تر و محتشم‌تر و پر نعمت‌تر و دلگشاتر

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دفتر سوم مثنوی (پرسیدن معشوقی از عاشق غریب خود کی از شهرها کدام شهر را خوشتر یافتی و انبوه‌تر و محتشم‌تر و پر نعمت‌تر و دلگشاتر)
از مولوی
'


گفت معشوقی به عاشق کای فتی تو به غربت دیده‌ای بس شهرها
پس کدامین شهر ز آنها خوشترست گفت آن شهری که در وی دلبرست
هرکجا باشد شه ما را بساط هست صحرا گر بود سم الخیاط
هر کجا که یوسفی باشد چو ماه جنتست ارچه که باشد قعر چاه