مثنوی معنوی/مثال دیگر هم درین معنی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر چهارم مثنوی (مثال دیگر هم درین معنی) از مولوی |
' |
هست بازیهای آن شیر علم | مخبری از بادهای مکتتم | |
گر نبودی جنبش آن بادها | شیر مرده کی بجستی در هوا | |
زان شناسی باد را گر آن صباست | یا دبورست این بیان آن خفاست | |
این بدن مانند آن شیر علم | فکر میجنباند او را دم به دم | |
فکر کان از مشرق آید آن صباست | وآنک از مغرب دبور با وباست | |
مشرق این باد فکرت دیگرست | مغرب این باد فکرت زان سرست | |
مه جمادست و بود شرقش جماد | جان جان جان بود شرق فاد | |
شرق خورشیدی که شد باطنفروز | قشر و عکس آن بود خورشید روز | |
زآنک چون مرده بود تن بیلهب | پیش او نه روز بنماید نه شب | |
ور نباشد آن چو این باشد تمام | بیشب و بی روز دارد انتظام | |
همچنانک چشم میبیند به خواب | بیمه و خورشید ماه و آفتاب | |
نوم ما چون شد اخ الموت ای فلان | زین برادر آن برادر را بدان | |
ور بگویندت که هست آن فرع این | مشنو آن را ای مقلد بییقین | |
میبیند خواب جانت وصف حال | که به بیداری نبینی بیست سال | |
در پی تعبیر آن تو عمرها | میدوی سوی شهان با دها | |
که بگو آن خواب را تعبیر چیست | فرع گفتن این چنین سر را سگیست | |
خواب عامست این و خود خواب خواص | باشد اصل اجتبا و اختصاص | |
پیل باید تا چو خسپد او ستان | خواب بیند خطهی هندوستان | |
خر نبیند هیچ هندستان به خواب | خر ز هندستان نکردست اغتراب | |
جان همچون پیل باید نیک زفت | تا به خواب او هند داند رفت تفت | |
ذکر هندستان کند پیل از طلب | پس مصور گردد آن ذکرش به شب | |
اذکروا الله کار هر اوباش نیست | ارجعی بر پای هر قلاش نیست | |
لیک تو آیس مشو هم پیل باش | ور نه پیلی در پی تبدیل باش | |
کیمیاسازان گردون را ببین | بشنو از میناگران هر دم طنین | |
نقشبندانند در جو فلک | کارسازانند بهر لی و لک | |
گر نبینی خلق مشکین جیب را | بنگر ای شبکور این آسیب را | |
هر دم آسیبست بر ادراک تو | نبت نو نو رسته بین از خاک تو | |
زین بد ابراهیم ادهم دیده خواب | بسط هندستان دل را بیحجاب | |
لاجرم زنجیرها را بر درید | مملکت بر هم زد و شد ناپدید | |
آن نشان دید هندستان بود | که جهد از خواب و دیوانه شود | |
میفشاند خاک بر تدبیرها | میدراند حلقهی زنجیرها | |
آنچنان که گفت پیغامبر ز نور | که نشانش آن بود اندر صدور | |
که تجافی آرد از دار الغرور | هم انابت آرد از دار السرور | |
بهر شرح این حدیث مصطفی | داستانی بشنو ای یار صفا |