مثنوی معنوی/قصهی قوم یونس علیهالسلام بیان و برهان آنست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (قصهی قوم یونس علیهالسلام بیان و برهان آنست کی تضرع و زاری دافع بلای آسمانیست و حق تعالی فاعل مختارست پس تضرع و تعظیم پیش او مفید باشد و فلاسفه گویند فاعل به طبع است و بعلت نه مختار پر تضرع طبع را نگرداند) از مولوی |
' |
قوم یونس را چو پیدا شد بلا | ابر پر آتش جدا شد از سما | |
برق میانداخت میسوزید سنگ | ابر میغرید رخ میریخت رنگ | |
جملگان بر بامها بودند شب | که پدید آمد ز بالا آن کرب | |
جملگان از بامها زیر آمدند | سر برهنه جانب صحرا شدند | |
مادران بچگان برون انداختند | تا همه ناله و نفیر افراختند | |
از نماز شام تا وقت سحر | خاک میکردند بر سر آن نفر | |
جملگی آوازها بگرفته شد | رحم آمد بر سر آن قوم لد | |
بعد نومیدی و آه ناشکفت | اندکاندک ابر وا گشتن گرفت | |
قصهی یونس درازست و عریض | وقت خاکست و حدیث مستفیض | |
چون تضرع را بر حق قدرهاست | وآن بها که آنجاست زاری را کجاست | |
هین امید اکنون میان را چست بند | خیز ای گرینده و دایم بخند | |
که برابر مینهد شاه مجید | اشک را در فضل با خون شهید |