مثنوی معنوی/قال النبی علیهالسلام ارحموا ثلاثا عزیز قوم ذل و غنی قوم افتقر و عالما یلعب به الجهال
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (قال النبی علیهالسلام ارحموا ثلاثا عزیز قوم ذل و غنی قوم افتقر و عالما یلعب به الجهال) از مولوی |
' |
گفت پیغامبر که رحم آرید بر | جان من کان غنیا فافتقر | |
والذی کان عزیزا فاحتقر | او صفیا عالما بین المضر | |
گفت پیغامبر که با این سه گروه | رحم آرید ار ز سنگید و ز کوه | |
آنک او بعد از رئیسی خوار شد | وآن توانگر هم که بیدینار شد | |
وآن سوم آن عالمی که اندر جهان | مبتلی گردد میان ابلهان | |
زانک از عزت به خواری آمدن | همچو قطع عضو باشد از بدن | |
عضو گردد مرده کز تن وا برید | نو بریده جنبد اما نی مدید | |
هر که از جام الست او خورد پار | هستش امسال آفت رنج و خمار | |
وآنک چون سگ ز اصل کهدانی بود | کی مرورا حرص سلطانی بود | |
توبه او جوید که کردست او گناه | آه او گوید که گم کردست راه |