مثنوی معنوی/رجوع کردن به قصهی طلب کردن آن موش آن چغز را لبلب جو و کشیدن سر رشته تا چغز را در آب خبر شود از طلب او
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر ششم مثنوی (رجوع کردن به قصهی طلب کردن آن موش آن چغز را لبلب جو و کشیدن سر رشته تا چغز را در آب خبر شود از طلب او) از مولوی |
' |
آن سرشتهی عشق رشته میکشد | بر امید وصل چغز با رشد | |
میتند بر رشتهی دل دم به دم | که سر رشته به دست آوردهام | |
همچو تاری شد دل و جان در شهود | تا سر رشته به من رویی نمود | |
خود غراب البین آمد ناگهان | بر شکار موش و بردش زان مکان | |
چون بر آمد بر هوا موش از غراب | منسحب شد چغز نیز از قعر آب | |
موش در منقار زاغ و چغز هم | در هوا آویخته پا در رتم | |
خلق میگفتند زاغ از مکر و کید | چغز آبی را چگونه کرد صید | |
چون شد اندر آب و چونش در ربود | چغز آبی کی شکار زاغ بود | |
چغز گفتا این سزای آن کسی | کو چو بیآبان شود جفت خسی | |
ای فغان از یار ناجنس ای فغان | همنشین نیک جویید ای مهان | |
عقل را افغان ز نفس پر عیوب | همچو بینی بدی بر روی خوب | |
عقل میگفتش که جنسیت یقین | از ره معنیست نی از آب و طین | |
هین مشو صورتپرست و این مگو | سر جنسیت به صورت در مجو | |
صورت آمد چون جماد و چون حجر | نیست جامد را ز جنسیت خبر | |
جان چو مور و تن چو دانهی گندمی | میکشاند سو به سویش هر دمی | |
مور داند کان حبوب مرتهن | مستحیل و جنس من خواهد شدن | |
آن یکی موری گرفت از راه جو | مور دیگر گندمی بگرفت و دو | |
جو سوی گندم نمیتازد ولی | مور سوی مور میآید بلی | |
رفتن جو سوی گندم تابعست | مور را بین که به جنسش راجعست | |
تو مگو گندم چرا شد سوی جو | چشم را بر خصم نه نی بر گرو | |
مور اسود بر سر لبد سیاه | مور پنهان دانه پیدا پیش راه | |
عقل گوید چشم را نیکو نگر | دانه هرگز کی رود بی دانهبر | |
زین سبب آمد سوی اصحاب کلب | هست صورتها حبوب و مور قلب | |
زان شود عیسی سوی پاکان چرخ | بد قفسها مختلف یک جنس فرخ | |
این قفس پیدا و آن فرخش نهان | بیقفس کش کی قفس باشد روان | |
ای خنک چشمی که عقلستش امیر | عاقبتبین باشد و حبر و قریر | |
فرق زشت و نغز از عقل آورید | نی ز چشمی کز سیه گفت و سپید | |
چشم غره شد به خضرای دمن | عقل گوید بر محک ماش زن | |
آفت مرغست چشم کامبین | مخلص مرغست عقل دامبین | |
دام دیگر بد که عقلش در نیافت | وحی غایببین بدین سو زان شتافت | |
جنس و ناجنس از خرد دانی شناخت | سوی صورتها نشاید زود تاخت | |
نیست جنسیت به صورت لی و لک | عیسی آمد در بشر جنس ملک | |
برکشیدش فوق این نیلیحصار | مرغ گردونی چو چغزش زاغوار |