مثنوی معنوی/راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دفتر دوم مثنوی (راست گفتن ابلیس ضمیر خود را به معاویه)
از مولوی
'


از بن دندان بگفتش بهر آن کردمت بیدار می‌دان ای فلان
تا رسی اندر جماعت در نماز از پی پیغامبر دولت‌فراز
گر نماز از وقت رفتی مر ترا این جهان تاریک گشتی بی ضیا
از غبین و درد رفتی اشکها از دو چشم تو مثال مشکها
ذوق دارد هر کسی در طاعتی لاجرم نشکیبد از وی ساعتی
آن غبین و درد بودی صد نماز کو نماز و کو فروغ آن نیاز