مثنوی معنوی/در تفسیر قول رسول علیهالسلام ما مات
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر پنجم مثنوی (در تفسیر قول رسول علیهالسلام ما مات من مات الا و تمنی ان یموت قبل ما مات ان کان برا لیکون الی وصول البر اعجل و ان کان فاجرا لیقل فجوره) از مولوی |
' |
زین بفرمودست آن آگه رسول | که هر آنک مرد و کرد از تن نزول | |
نبود او را حسرت نقلان و موت | لیک باشد حسرت تقصیر و فوت | |
هر که میرد خود تمنی باشدش | که بدی زین پیش نقل مقصدش | |
گر بود بد تا بدی کمتر بدی | ور تقی تا خانه زوتر آمدی | |
گوید آن بد بیخبر میبودهام | دم به دم من پرده میافزودهام | |
گر ازین زودتر مرا معبر بدی | این حجاب و پردهام کمتر بدی | |
از حریصی کم دران روی قنوع | وز تکبر کم دران چهرهی خشوع | |
همچنین از بخل کم در روی جود | وز بلیسی چهرهی خوب سجود | |
بر مکن آن پر خلد آرای را | بر مکن آن پر رهپیمای را | |
چون شنید این پند در وی بنگریست | بعد از آن در نوحه آمد میگریست | |
نوحه و گریهی دراز دردمند | هر که آنجا بود بر گریهش فکند | |
وآنک میپرسید پر کندن ز چیست | بیجوابی شد پشیمان میگریست | |
کز فضولی من چرا پرسیدمش | او ز غم پر بود شورانیدمش | |
میچکید از چشم تر بر خاک آب | اندر آن هر قطره مدرج صد جواب | |
گریهی با صدق بر جانها زند | تا که چرخ و عرش را گریان کند | |
عقل و دلها بیگمان عرشیاند | در حجاب از نور عرشی میزیند |