مثنوی معنوی/بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر سوم مثنوی (بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم) از مولوی |
' |
علم را دو پر گمان را یک پرست | ناقص آمد ظن به پرواز ابترست | |
مرغ یکپر زود افتد سرنگون | باز بر پرد دو گامی یا فزون | |
افت خیزان میرود مرغ گمان | با یکی پر بر امید آشیان | |
چون ز ظن وا رست علمش رو نمود | شد دو پر آن مرغ یکپر پر گشود | |
بعد از آن یمشی سویا مستقیم | نه علی وجهه مکبا او سقیم | |
با دو پر بر میپرد چون جبرئیل | بی گمان و بی مگر بی قال و قیل | |
گر همه عالم بگویندش توی | بر ره یزدان و دین مستوی | |
او نگردد گرمتر از گفتشان | جان طاق او نگردد جفتشان | |
ور همه گویند او را گمرهی | کوه پنداری و تو برگ کهی | |
او نیفتد در گمان از طعنشان | او نگردد دردمند از ظعنشان | |
بلک گر دریا و کوه آید بگفت | گویدش با گمرهی گشتی تو جفت | |
هیچ یک ذره نیفتد در خیال | یا به طعن طاعنان رنجورحال |