مثنوی معنوی/بازگردانیدن سلیمان علیهالسلام
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دفتر چهارم مثنوی (بازگردانیدن سلیمان علیهالسلام رسولان بلقیس را به آن هدیهها کی آورده بودند سوی بلقیس و دعوت کردن بلقیس را به ایمان و ترک آفتابپرستی) از مولوی |
' |
باز گردید ای رسولان خجل | زر شما را دل به من آرید دل | |
این زر من بر سر آن زر نهید | کوری تن فرج استر را دهید | |
فرج استر لایق حلقهی زرست | زر عاشق روی زرد اصفرست | |
که نظرگاه خداوندست آن | کز نظرانداز خورشیدست کان | |
کو نظرگاه شعاع آفتاب | کو نظرگاه خداوند لباب | |
از گرفت من ز جان اسپر کنید | گرچه اکنون هم گرفتار منید | |
مرغ فتنه دانه بر بامست او | پر گشاده بستهی دامست او | |
چون به دانه داد او دل را به جان | ناگرفته مر ورا بگرفته دان | |
آن نظرها که به دانه میکند | آن گره دان کو به پا برمیزند | |
دانه گوید گر تو میدزدی نظر | من همی دزدم ز تو صبر و مقر | |
چون کشیدت آن نظر اندر پیم | پس بدانی کز تو من غافل نیم |