لوای عاشقی بیدل شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو




شاد باش ای جان که با غم ساختیم خانۀ دل زین و آن پرداختیم




روزگاری شد که نقد قلب خویش ز آتش عشق بتی بگداختیم




مهرۀ ما همچنان در شش در است هر قدر ریزد محبت باختیم




گر چه تیرش جوشن جان میدرد سینه را آماج آهش ساختیم




هر چه بادا باد در دریای عشق خویش را دیوانه سان انداختیم




ملک جاویدان مسلم شد به ما تا لوای عاشقی افراختیم




بهر وصل دوست در میدان عشق هر طرف رخش طلب میتاختیم




یار با ما بود و ما از یار دور دشمن خود ما و ما نشناختیم




دشمنی چون نیست ما را غیر ما کاش بیدل تیغ بر خود آختیم


M rastgar ‏۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۳۵ (UTC)––––