فروغی بسطامی (غزلیات)/کسی به زیر فلک دست بر قضا دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (کسی به زیر فلک دست بر قضا دارد) از فروغی بسطامی |
' |
کسی به زیر فلک دست بر قضا دارد | که اعتکاف به سر منزل رضا دارد | |
مریض شوق کی اندیشهی دوا دارد | شهید عشق کجا فکر خون بها دارد | |
به دور لعل میآلود دوست دانستم | که باده این همه کیفیت از کجا دارد | |
ز خاک میکده در عین بی خودی دیدم | همان خواص که سرچشمهی بقا دارد | |
من و صراحی من بعد ازین و نغمهی نی | که هم نشینی صافیدلان صفا دارد | |
سزای آن که زدم لاف عاشقی همه عمر | اگر که تیغ زنندم به فرق جا دارد | |
حکایت غم جانان بپرس از دل من | که آشنا خبر از حال آشنا دارد | |
مرا دلی است که از درد عشق رنجور است | ترا لبی است که سرمایهی شفا دارد | |
یکی ز جمع پراکندگان عشق منم | که عقده بر دل از آن جعد مشکسا دارد | |
یکی ز خیل ستم پیشگان حسن تویی | که نامرادی عشاق را روا دارد | |
به راه عشق بنازم دل فروغی را | که با وجود جفایت سر وفا دارد |