فروغی بسطامی (غزلیات)/هر دل شیدا که شد به روی تو مایل
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (هر دل شیدا که شد به روی تو مایل) از فروغی بسطامی |
' |
هر دل شیدا که شد به روی تو مایل باز نگردد به صدهزار دلایل سرو فرازنده از قیام تو بی پا مهر فروزنده از جمال تو زایل حلقهی گیسوی تو کمند مجانین جلوهی بالای تو بلای قبایل پردهی تن را به دست شوق دریدیم تا نشود در میان ما و تو حایل واسطه را با تو هیچ رابطهای نیست کس به وصال تو چون رسد به وسایل عشق صدا میزند به کافر و ممن باده طرب میدهد به منکر و قایل ای که ندیدی مقام عاشق و معشوق عزت منعم ببین و ذلت سایل دم نتوان زد به مجلسی که در آن جا مهر خموشی زدند بر لب قایل من نه کنون پا نهادهام به خرابات بر سر این کوچه بودهام از اوایل آن که نشوید به باده خرقهی تقوی پاک نخواهد شدن ز عین رذایل کی ز تو شیرین شود مذاق فروغی بی کرم خسرو خجسته خصایل چشم و چراغ ستاره ناصردین شاه آن که به گوش فلک کشیده قنایل