فروغی بسطامی (غزلیات)/شیوهی خوش منظران چهره نشان دادن است
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (شیوهی خوش منظران چهره نشان دادن است) از فروغی بسطامی |
' |
شیوهی خوش منظران چهره نشان دادن است | پیشهی اهل نظر دیدن جان دادن است | |
چون به لبش میرسی جان بده و دم مزن | نرخ چنین گوهری نقد روان دادن است | |
خواهی اگر وصل یار از غم هجران منال | ز آن که وصول بهار تن به خزان دادن است | |
چشم وی آراسته ابروی پیوسته را | زان که تقاضای ترک زیب کمان دادن است | |
سنبلش ار میبرد صبر و قرارم چه باک | تا صفت نرگسش تاب و توان دادن است | |
شاهد شیرین لبم بوسه نهان میدهد | آری رسم پری بوسه نهان دادن است | |
یار خراباتیم رطل گران داد و گفت | شغل خراباتیان رطل گران دادن است | |
دوش هلاک مرا خواجه به فردا فکند | چون روش خواجگی، بنده امان دادن است | |
گر به تو دل دادهام هیچ ملامت کن | عادت پیر کهن، دل به جوان دادن است | |
دولت پاینده باد ناصردین شاه را | زان که همه کار وی نظم جهان دادن است | |
نطق فروغی خوش است با سخن عشق دوست | ورنه ادای سخن رنج زبان دادن است |