فروغی بسطامی (غزلیات)/جهان عشق ندانم چه زیر سر دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (جهان عشق ندانم چه زیر سر دارد) از فروغی بسطامی |
' |
جهان عشق ندانم چه زیر سر دارد | که زیر هر قدمی یک جهان خطر دارد | |
دریده تا نشود پردهات نمیدانی | که حسن پردهنشینان پرده در دارد | |
ز روی و موی بتان میتوان یقین کردن | که شام اهل محبت ز پی سحر دارد | |
بهای بوسه او نقد جان دریغ مکن | که این معامله نفع از پی ضرر دارد | |
گدا چگونه کند سجده آستانی را | که بر زمین سر شاهان تاجور دارد | |
اسیر بند سواری شدم ز بخت بلند | که در کمند اسیران معتبر دارد | |
فتاده بر لب میگون شاهدی نظرم | که خون ناحق عشاق در نظر دارد | |
چسان هوای تو از سر بدر توانم کرد | که با تو هر سر مویم سر دگر دارد | |
به ملک مهر و وفا کام خشک و چشمتر است | وظیفهای که فروغی ز خشک و تر دارد |