فروغی بسطامی (غزلیات)/اگر ناصح نظر بر منظر جانان من کردی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (اگر ناصح نظر بر منظر جانان من کردی) از فروغی بسطامی |
' |
اگر ناصح نظر بر منظر جانان من کردی به جای هر نصیحت رحمتی بر جان من کردی طبیب دردمندان خوانمت ای عشق کز رحمت همان دردی که دادی عاقبت درمان من کردی شبی گفتم که مشکین شد دماغ جان من گفتا مگر اندیشهی گیسوی مشک افشان من کردی فراغت دادی از غمهای دهرم ای غم جانان سرت نازم که تعمیر دل ویران من کردی ز سرگردانیت ای طرهی دلبر پریشانم مگر آمیزشی با بخت سرگردان من کردی ز سحر انگیزیت ای چشم کافر کیش حیرانم که از یک غمزه چندین رخنه در ایمان من کردی ز سودای غمت شب تا سحر میگریم و شادم که شادیها ز آب دیدهی گریان من کردی سرو پا آتش سوزندهای امروز پنداری شب روشن گذر از سینهی سوزان من کردی فروغی گر نه چشمت دیده آن گلبرگ رنگین را چرا گلهای رنگارنگ در دامان من کردی