فخرالدین عراقی (غزلیات)/ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' فخرالدین عراقی (غزلیات) (ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن)
از فخرالدین عراقی
'


ماهرویا، رخ ز من پنهان مکن چشم من از هجر خود گریان مکن
ز آرزوی روی خود زارم مدار از فراق خود مرا بی‌جان مکن
از من مسکین مبر یک‌بارگی من ندارم طاقت هجران، مکن
بی‌کسی را بی‌دل و بی‌جان مدار مفلسی را بی‌سر و سامان مکن
گر گناهی کرده‌ام از من مدان خویشتن را گو، مرا تاوان مکن
هر چه آن کس در جهان با کس نکرد با من بیچاره هر دم آن مکن
با عراقی غریب خسته دل هر چه از جور و جفا بتوان مکن