غفلت بیدل شیرازی

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو


آدمی کو نباشدش هنری هست مانند نخل بی ثمری




هان به غفلت به سر مبر امروز تا که فردا تاسفی نخوری




نقد ایام را عزیز شمار که نباشد از آن عزیزتری




چند فکر جهانی و گذران ای که از این جهان همی گذری




ای که در راه خفته ای هشدار که نمانده ز کاروان اثری




از سر پند گویمت بشنو ای پسر یک دو حرف مختصری




عمر ضایع مکن که در گذر است دل به چیزی منه که در گذری




در ره هیچ صرف کردی عمر بیدل از هیچ هم تو هیچ تری