عطار (غزلیات)/گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن) از عطار |
' |
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن | ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن | |
سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا | گر راه بین راهی در حال ما نظر کن | |
تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار | تا کی ز زرق و دعوی، شو خلق را خبر کن | |
ای مدعی زاهد غره به طاعت خود | گر سر عشق خواهی دعوی ز سر بدر کن | |
در نفس سرنگون شو گر میشوی کنون شو | واز آب و گل برون شو در جان و دل سفر کن | |
جوهرشناس دین شو مرد ره یقین شو | بنیاد جان و دل را از عشق معتبر کن | |
از رهبر الهی عطار یافت شاهی | پس گر تو مرد راهی تدبیر راهبر کن |