عطار (غزلیات)/چون کشته شدم هزار باره
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (چون کشته شدم هزار باره) از عطار |
' |
چون کشته شدم هزار باره | بر من به چه میکشی کناره | |
از کشتن کشتهای چه خیزد | کشته که کشد هزار باره | |
حاجت نبود به تیغ کشتن | در پیش رخ تو ماهپاره | |
خود خلق دو کون کشته گردند | هر گه که شوی تو آشکاره | |
زیرا که ز تیغ غمزهی تو | خونی گردد چو لعل خاره | |
گر بر گیری نقاب از روی | مه شق شود آفتاب پاره | |
ذرات دو کون دیده گردند | وایند چو ذره در نظاره | |
از پرتو رویت آخرالامر | هر ذره شود چو صد ستاره | |
از پرده چو آفتاب رویت | بر مرکب حسن شد سواره | |
خورشید که شاه پیشگاه است | شد پیش رخ تو پیشکاره | |
چون شیر عنایتت درآید | هر ذره شوند شیرخواره | |
طفلان زمانهی خرف را | لطف تو بس است گاهواره | |
کاجزای دو کون را تمام است | لطف تو چو بحر بی کناره | |
بیچارهی خود فرید را خوان | زیرا که ندارد از تو چاره |