عطار (غزلیات)/چون خط شبرنگ بر گلگون کشی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (چون خط شبرنگ بر گلگون کشی) از عطار |
' |
چون خط شبرنگ بر گلگون کشی | حلقه در گوش مه گردون کشی | |
گر ببینی روی خود در خط شده | سرکشی و هر زمان افزون کشی | |
گفته بودی در خط خویشت کشم | تا لباس سرکشی بیرون کشی | |
خط تو بر ماه و من در قعر چاه | در خط خویشم ندانم چون کشی | |
گر بریزی بر زمین خونم رواست | بلکه آن خواهم که تیغ اکنون کشی | |
لیک زلفت از درازی بر زمین است | خون شود جانم اگر در خون کشی | |
میکشی در خاک زلفت تا مرا | هر نفس در بند دیگرگون کشی | |
چون منم دیوانه تو زنجیر زلف | میکشی تا بر من مجنون کشی | |
دام مشکین مینهی عطار را | تا به دام مشکش از افسون کشی |