عطار (غزلیات)/پیشگاه عشق را پیشان که یافت
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (پیشگاه عشق را پیشان که یافت) از عطار |
' |
پیشگاه عشق را پیشان که یافت | پایگاه فقر را پایان که یافت | |
در میان این دو ششدر کل خلق | جمله مردند و اثر زیشان که یافت | |
رخنه میجویی خلاص خویشتن | رخنهای جز مرگ ازین زندان که یافت | |
ذرهای وصلش چو کس طاقت نداشت | قسم موجودات جز هجران که یافت | |
ذرهای این درد عالم سوز را | در زمین و آسمان درمان که یافت | |
آفتاب آسمان غیب را | در فروغش کفر با ایمان که یافت | |
چون بتافت آن آفتاب آواز داد | کان هزاران ذره سرگردان که یافت | |
ابر بر دریا بسی بگریست زار | لیک دریا گشت و آن باران که یافت | |
گشت مستهلک درین دریا دو کون | گر کفی گل بود و ور طوفان که یافت | |
چون دو عالم هست فرزند عدم | پس وجودی بی سر و سامان که یافت | |
چون دو عالم نیست جز یک آفتاب | ذرهای در سایهای پنهان که یافت | |
چون همه مردند و میمیرند نیز | آب حیوان زین همه حیوان که یافت | |
بر فلک رو این دم از عیسی بپرس | تا خری رهوار بی پالان که یافت | |
صد هزاران چشم صدیقان راه | گشت خونباران همه، باران که یافت | |
صد هزاران جان صدیقان راه | غرقهی این راه شد جانان که یافت | |
ای فرید از فرش تا عرش مجید | ذرهای هستی درین دیوان که یافت |