عطار (غزلیات)/هرچه همه عمر همی ساختیم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (هرچه همه عمر همی ساختیم) از عطار |
' |
هرچه همه عمر همی ساختیم | در ره ترسابچه درباختیم | |
راهب دیرش چو سپه عرضه داد | صد علم عشق برافراختیم | |
رقصکنان بر سر میدان شدیم | نعرهزنان بر دو جهان تاختیم | |
ترک فلک غاشیهی ما کشد | زانکه نه با اسب و نه با ساختیم | |
عشق رخش چون به سر ما رسید | سر به دل خرقه برانداختیم | |
سینه به شکرانهی او سوختیم | قبله ز بتخانهی او ساختیم | |
گرچه فشاندیم بر او دین و دل | قیمت ترسابچه نشناختیم | |
درد ده ای ساقی مجلس که ما | پردهی درد است که بنواختیم | |
نه که نه ما بابت درد توییم | زانکه ز درد تو بنگداختیم | |
با تو که پردازد اگر راستی است | چون همه از خویش نپرداختیم | |
جز سخنی بهرهی عطار نیست | زان به سخن تیغ زبان آختیم |