عطار (غزلیات)/نیست آسان عشق جانان باختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (نیست آسان عشق جانان باختن) از عطار |
' |
نیست آسان عشق جانان باختن | دل فشاندن بعد از آن جان باختن | |
عشق را جان دگر باید از آنک | با چنین جان عشق نتوان باختن | |
نیست آری کار هر تر دامنی | سر در آن ره چون گریبان باختن | |
هرچه آن دشوار حاصل کردهای | در غم معشوق آسان باختن | |
شمع را زیباست هر ساعت سری | گاه گریان گاه خندان باختن | |
تو گدا کژ بازی آخر کی رسی | کج روا در پیش سلطان باختن | |
کی توانی یوسفی ناکرده گم | عمر ار در ماتم آن باختن | |
کار یعقوب است از سوز فراق | دیدهای را بیتالاحزان باختن | |
چون فرید از هرچه باشد مفلست | زان نباید نرد جانان باختن |