عطار (غزلیات)/نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۲۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم)
از عطار
'


نظری به کار من کن که ز دست رفت کارم به کسم مکن حواله که به جز تو کس ندارم
منم و هزار حسرت که در آرزوی رویت همه عمر من برفت و بنرفت هیچ کارم
اگر به دستگیری بپذیری اینت منت واگر نه رستخیزی ز همه جهان برآرم
چه کمی درآید آخر به شرابخانه‌ی تو اگر از شراب وصلت ببری ز سر خمارم
چو نیم سزای شادی ز خودم مدار بی غم که درین چنین مقامی غم توست غمگسارم
ز غم تو همچو شمعم که چو شمع در غم تو چو نفس زنم بسوزم چو بخندم اشکبارم
چو زکار شد زبانم بروم به پیش خلقی غم تو به خون دیده همه بر رخم نگارم
ز توام من آنچه هستم که تو گرنه‌ای نیم من که تویی که آفتابی و منم که ذره‌وارم
اگر از تو جان عطار اثر کمال یابد منم آنکه از دو عالم به کمال اختیارم