عطار (غزلیات)/ما درد فروش هر خراباتیم

از مشروطه
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (ما درد فروش هر خراباتیم)
از عطار
'


ما درد فروش هر خراباتیم نه عشوه فروش هر کراماتیم
انگشت‌زنان کوی معشوقیم وانگشت‌نمای اهل طاماتیم
حیلت‌گر و مهره دزد و اوباشیم دردی‌کش و کم‌زن خراباتیم
در شیوه‌ی کفر پیر و استادیم در شیوه‌ی دین خر خرافاتیم
گه مرد کلیسیای و ناقوسیم گه صومعه‌دار عزی و لاتیم
گه معتکفان کوی لاهوتیم گه مستمعان التحیاتیم
گه مست خراب دردی دردیم گه مست شراب عالم الذاتیم
با عادت و رسم نیست ما را کار ما کی ز مقام رسم و عاداتیم
ما را ز عبادت و ز مسجد چه چه مرد مساجد و عباداتیم
با این همه مفسدی و زراقی چه بابت قربت و مناجاتیم
برخاست ز ما حدیث ما و من زیرا که نه مرد این مقاماتیم
در حالت بیخودی چو عطاریم پروانه‌ی شمع نور مشکاتیم