عطار (غزلیات)/عشق چیست از خویش بیرون آمدن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (عشق چیست از خویش بیرون آمدن) از عطار |
' |
عشق چیست از خویش بیرون آمدن | غرقه در دریای پر خون آمدن | |
گر بدین دریا فرو خواهی شدن | نیست هرگز روی بیرون آمدن | |
ور سر کم کاستی دارای در آی | زانکه اینجا نیست افزون آمدن | |
لازمت باشد اگر عاشق شوی | ترک کردن عقل و مجنون آمدن | |
از ازل آزاد گشتن وز ابد | محرم سر هم اکنون آمدن | |
چون توان بودن به صورت بارکش | پس به معنی فوق گردون آمدن | |
سر بریده راه رفتن چون قلم | پا و سر افکنده چون نون آمدن | |
سرنگون رفتن درین دریای ژرف | پس نهان چون در مکنون آمدن | |
چون دهم شرحت همی گم بودگی است | محرم این بحر بیچون آمدن | |
تا ابد یکرنگ بودن با فنا | نی همی هردم دگرگون آمدن | |
چیست ای عطار کفر راه عشق | سست دین از همت دون آمدن |