عطار (غزلیات)/عشق تو پرده، صد هزار نهاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (عشق تو پرده، صد هزار نهاد) از عطار |
' |
عشق تو پرده، صد هزار نهاد | پرده در پرده بی شمار نهاد | |
پس هر پرده عالمی پر درد | گه نهان و گه آشکار نهاد | |
صد جهان خون و صد جهان آتش | پس هر پرده استوار نهاد | |
پرده بازی چنان عجایب کرد | که یکی در یکی هزار نهاد | |
پردهی دل به یک زمان بگرفت | پرده بر روی اختیار نهاد | |
کرد با دل ز جور آنچه مپرس | جرم بر جان بی قرار نهاد | |
جان مضطر چو خاک راهش گشت | روی بر خاک اضطرار نهاد | |
شیرمرد همه جهان بودم | عشق بر دست من نگار نهاد | |
که بداند که دور از رویت | گل روی توام چه خار نهاد | |
دوش آمد خیال تو سحری | تا مرا در هزار کار نهاد | |
همچو لاله فکند در خونم | بر دلم داغ انتظار نهاد | |
سر من همچو شمع باز برید | پس بیاورد و در کنار نهاد | |
چون همی بازگشت از بر من | درد هجرم به یادگار نهاد | |
هر زمان عقبهای ز درد فراق | پیش عطار دل فگار نهاد |