عطار (غزلیات)/عاشقی چیست ترک جان گفتن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (عاشقی چیست ترک جان گفتن) از عطار |
' |
عاشقی چیست ترک جان گفتن | سر کونین بیزبان گفتن | |
عشق پی بردن از خودی رستن | علم پی کردن از عیان گفتن | |
رازهایی که در دل پر خون است | جمله از چشم خون فشان گفتن | |
به زبانی که اشک خونین راست | قصهی خون یکان یکان گفتن | |
همچو پروانه پیش آتش عشق | حال پیدای خود نهان گفتن | |
عاشق آن است کو چو پروانه | میتواند به ترک جان گفتن | |
شیر چون میگریزد از آتش | شیر پروانه را توان گفتن | |
راهرو تا به کی بود سخنت | برتر از هفت آسمان گفتن | |
کم نهای از قلم ازو آموز | ره سپرده سخن روان گفتن | |
کار کن زانکه بهتر است تو را | کار کردن ز کاردان گفتن | |
جان به جانان خود دهای عطار | چند از افسانهی جهان گفتن |